طبیعت زیباترین معجزه ی آفرینش است. طبیعت فقط گل، سبزه، دریا و آسمان نیست. خود ما جزء طبیعت هستیم؛ جسم و روحمان و خوبی هایی که توسط الهام های او در وجودمان نقش می بندد جزئی از طبیعت هستند.
پس طبیعت فقط با دود و زباله آلوده نمی شود طبیعت خود ما هم هستیم که با بدی ها آلوده می شویم؛ با بدی به یکدیگر.
پس اگر می خواهید از آلوده کردن طبیعت دست بردارید اولین گامتان باید از بین بردن خشم، کینه، دروغ، نفرت و هر بدی دیگری باشد تا طبیعت زیباتر شود.
الگوی کوچک تر باشیم با خوب بودن ، با مهربانی
سرمشق هر دفتر باشیم از خوب بودن ، از مهربانی
سرمشق دفتر زندگی را خوش خط نویسیم
بهانه ی آن نیار که مداد نوکش خراب است
نویسنده دستش روان نیست.
دستت روان می شود با دلپاک بودن
دستت روان می شود با مهربان بودن
دفتر زندگی ات ، برگه به برگه در اختیار توست
خواهی خط خطی کن خواهی پاک نگهدار
خوب باش تا توانی پاک نگهداری دفترت را مانند یک شاه نگهداری
شاه را محافظانیست فداکار باش برای دفترت محافظی فداکار
نیستی تو تنها هست با تو خدا
در نگهداری دفترت کمکت می کند بسیار
حرکت از تو ، برکت از او صاحب اختیار دفترت او
خوب باش تا نمونه باشی.
عاشورا گریه دارد
سراسر آه و ناله دارد
جالب است در این بین
علی اصغر به لب خنده دارد!
فدای سر شد رقیه
جان پدر بود رقیه
پیش پدر رفت و دلش
پر زاشک و غم شد رقیه
حال ساقی کو که بیند
پرواز غمگینش را
حال خورشید کو که بیند
غروب غمگینش را
کربلا دشتی خون آلود
هست فرات آبی گل آلود
زینب اما صبر ایوب دارد
جلوه ای از نور دارد
کربلا غوغا شد و خون حسین مانده به جای
نشد مهمان لب هایش حتی یک قطره آب
همه درس عبرت و آزادگی است
همه از قانون مردانگی است
همه درسی است خوب و آشنا
از قانون دین خدا
همه سراسر گوهر است عاشورا
معرفت و جوان مردی در راه خدا
صبر و استقامت حسین هست
درس عبرتی برای انسان ها
گوید عاشورا درس دیگری
زدل آسمان ها و زمین
درس امید به خدا و راه راست
نهفته در کلام امام ما
هست غمبار واقعه ی کربلا
لیکن ضامن دین خداست.
در بیابانی داغ و پرخطر
آمدند دو برادر
یکی خودخواه، یکی مهربان تر
مهربان ندید چاهِ جلو پایش را
و پرت شد در داخل چاه
اما گرفت شاخه ای را که بود آنجا
برادر دیگر، چاه را دید
پایش گیر کرد به شاخه ای همچو دیو
و افتاد در چاه
اما؛ بود برادرش بیدار
دستش گرفت و عصایش داد
از مرگ حتمی نجاتش داد
خودخواه، از مهربان رفت بالا
و حتّی نگاهش هم نکرد
به لبه ی چاه رسید
مهربان، خودخواه را دید
که از کنار آن چاه می گریخت ... ادامه مطلب...
وقت غروب خورشید جهان زیبا می گردد. در کنار دریا، تصویر خورشید بر روی آب می افتد و چشمان ما به روی این خلقت ناپیدا بسته می گردد. ای پروردگار غروب خورشید؛ چشمان آدمیان را بر جهان زیبا و باشکوهت باز کن؛ که چشمانشان این زیبایی را به دلشان بخشد. و چند لحظه سکوت در کنار این خلقت شما را از زندگی پر دردسرتان جدا می کند و این سکوت لذت بخش در دل جا باز کرده و خود را میان خاطرات زیبا و باشکوهتان قرار می دهد و بعد از غروب چه زیباست صدای اذان؛ ماه در آسمان می خندد و ستارگان همه ی شب را زیبا می کنند. ای خالق ماه و ستاره ، چرا آدمیان را مانند ماه و ستاره پاک نکردی و اجازه دادی با پرنده ی سیاه بدی آسمان آبی جهان را سیاه کنند.